سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجوی دانش در هر حال واجب است . [امام صادق علیه السلام]

قلب بیقرار

 
 
(چهارشنبه 86 خرداد 23 ساعت 2:44 عصر )
عشق ??? چرا عزیزم

اینک برایم اشک بریز - اینک زمان برای جسارت تنگ است - شانه هایت را

 

لمس نکرده ربودند و نهایت تمام حرف هایمان شد ... افسوس - چقدر غریبه

 

شده ایم - اینک فقط من و تو هستیم - تنهای تنهای تنها        

     

                                                   

              

جان کندن من بود نمی دانستم    تیغ در گردن من بود نمی دانستم

آنچه در حجم پر از درد گلویم پژمرد    آخرین شیون بود نمی دانستم

تا   نمردم    بگذارید    که    فریاد    کنم    دوست هم دشمن من بود نمی دانستم

از همان خنده که معنای عطوفت می داد    نیتش کشتن من بود نمی دانستم      

آنچه    من    عاطفه    پنداشتمش    آتش خرمن من بود نمی دانستم

لحظه وصل من و دوست،خدا می داند    وقت جان کندن من بود نمی

 


زندگی یا گله یا پوچ،با تو گل بی تو پوچ.

 

 

اگر خدا حافظی در راه است ، سلام نکن .

 

اگر کلید قلبی رو نداری ، قفلش نکن .

 

اگردستی را گرفتی، رهایش نکن .

 

اگر دفتری را بستی، بازش نکن .

 

اگر قلبی را شکستی ، نازش نکن .

 

محبت مثل یه سکه می مونه ،که جای اون تو قلکه دله

 

برای در اوردنش باید دلو بشکنی .

 

می دونی واژه دوستی یعنی چه؟

 

داشتن اونی که ستایش کردنش ، تمومی نداره .

 

می خوام قلکه مو بشکنم ، تا با نصفش ناز تو رو بخرم ،با نصف دیگش، مداد رنگی بخرم ناز

 

 تو رو بکشم .

 

یک بوسه از لب های تو در خواب گرفتم، گویی که گل زچشمه ی

 

مهتاب گرفتم .

 

 

هرگز نتوانی که از من دور بمانی ، چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم .

 

هیچ وقت به خودت مغرور نشو ،برگ ها وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شدند .


دلم میگیره هااا؟؟؟/

 


در تک ثانیه ای  دل می بندیم

و سالها اسیر همان تک ثانیه ایم

پس سعی کن تنها باشی

و با تنهایی عادت کنی

زیرا که تنها به دنیا امدی

و تنها خواهی مرد

خدایا هر که در تنهاترین تنهائیام ،تنهام گذاشت

به حق این تنهایی تنهائیام ،تنهاش نزار


در حسرت چشم تو

دل ماه شکست

چشمان هزار غنچه

در راه شکست

تو رفتی و بعد تو

دلم مثل بلور

افتاد ز برج شوق و

نا گاه  شکست

درخواستی *********

آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم

از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم

تقصیر کسی نیست که این گونه بمیریم

شاید خدا خواست که دل تنگ بمیریم

 


جمعه ها دلگیر و غریبن حتی اگه خودتو به واژه های بی خیالی انس بدی و چشم هاتو رو هرچه که هست ببندی قلبت خاموش نمیشه و دلتنگی و بغض گلوتو محکم می چسبن و رهایی ناممکن به نظر می رسد!..و دیروز با تمام زیبایی هایش دلتنگ دلتنگ بود!حس کودک گمشده ای را داشتم که غریبانه می گردد به دنبال خورشید اما حتی شعله شمع هم نصیبش نیست!


نمی دونم چقدر به قول و قرار پایبندین!..اما من می خوام به همتون یه قولی بدم!..مطمئن باشین من هیچ وقت زیر قولم نمی زنم!...می خوام به همتون قول بدم امسال سال شماست!...سال برآورده شدن بهترین آرزوهای شما!...سالی که تموم حسرت هاتون پاک میشه و تمام آرزوهای ذست یافتنی تون شما رو با روی گشاده در آغوش می کشند!...


 فقط دست هاتونو باز کنید چشم هاتونو ببندین از عمق وجودتون به دنیا سلام کنید و با یه نفس عمیق هرچی غصه است از وجودتون دور کنید!...زمان شادی رسیده!شاد ترین و خاطره انگیزترین روزهای زندگی همه ی آدم ها!...به من اعتماد کنید!به 86!به نور و عشقی که در راهه!...خدا امسال بیش از هرسال در شادی رو به روی بنده هاش


دلتنگی عجیب....!؟

دلم تنگ شده ...دلم برای یه نفر تنگ شده که حتی نمی دونم کیه و کجاست...اصلا نمی دونم برای کی دلم تنگ شده...فقط می دونم جمعه دم غروب یکی صدام می زنه...یکی از عمق وجودم ...انگاری دلم عاشق میشه!...بعضی شبا که از خواب می پرم...حس می کنم یکی تو خلوت تنهایی هاش صدام می زنه...دلم تنگه!دلم تنگه...اما نمی دونم برای کی...؟یکی داره صدام می زنه...



 
(چهارشنبه 86 خرداد 23 ساعت 2:44 عصر )
به وبلاگ من خوش آمدید

امیدوارم لحظات خوبی را در این وبلاگ سپری کنید



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 1  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 2585  بازدید


» لینک دوستان من «

» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «